سجع متوازی
سجع متوازی
و آن با تغییر دادن صامت (تمام حروف به جز آ- ای- او- اَ- اِ- اُ ) نخستین در كلمات یك هجایی حاصل می شود (بقیه ی واك های هجا تغییر نمی كند): مانند: بارbār كارkār و یا تغییر نخستین صامت هجای قافیه (یعنی هجایی كه دربر دارنده حرف رَوی باشد) در كلمات چند هجایی است .
be-rast برست /be-bast ببست /še- kast شكست
نكته: تساوی هجای كلمات سجع از نظر عدد و كمیت (كوتاهی و بلندی ) اجباری است:
مرفوعهMarfu?e / موضوعهMawzu?e
پس فرق سجع متوازی از نظر ساختار با قافیه این است كه در قافیه فقط صحت هجای قافیه شرط است و تساوی هجاهای كلمات قافیه شرط نیست؛ حال آنكه در سجع متوازی تساوی همه هجاهای كلمات مسجع از نظر عدد و كمیت نیز شرط است. مثلاً قافیه كردن شكست و ببست درست است اما اطلاق سجع متوازی به آنها صحیح نیست.
تبصره1: اگر كلمه چند هجایی باشد می توان در هجای قافیه، صامت نخستین را تغییر نداد: پرواز / آواز. در این صورت گاهی در هجا یا هجاهای ماقبل هجای قافیه، نخستین صامت را تغییر می دهند:
شمایلša-ma-yel / قبایلa-bā-yelע
تبصره2: واضح است كه هجای نخستین دو كلمه می توانند كاملاً همسان باشند و فقط صامت نخستین ِ هجای دوم متفاوت باشد مثل، گلنار/ گلبار. گاهی ممكن است در وسط یكی از این كلمات یك مصوت كوتاهe (كسره اضافه) آمده باشد.
در این صورت به آن محلق ِ به سجع متوازی می گوئیم (زیرا تساوی هجاها به هم می خورد):
ای جویبار راستی از جوی یارماستی |
بر سینه ها سیناستی بر جان هایی جانفزا مولانا |
تبصره3: همان طور كه در علم قافیه گفته شده است، گاهی به ضرورت، همسانی صامت ماقبل آخر (حرف قید) در هجایCVCC رعایت نمی شود:
حسنhosn / یمنyomn ، ورد vard / كند kand، درستdo-rost / درشتdo-rošt
همچون اسكندری به یمن لقا |
همچون پیغمبری به حسن خصال (رشید وطواط) |
از زمین گویی بر آوردند گنج شایگان |
در چمن گویی پراكندند درّ شاهوار (امیر معزی |
تبصره 4: در كتب سنتی از دو مورد بدیعی به نام های جناس مضارع و لاحق یادكرده اند كه از نظر ساختار، همین سجع متوازی است. در این كتاب ها بین خالی و حالی یا سراب و شراب جناس مضارع است، زیرا صامت های آغازین آنها كه از نظر نقطه با یكدیگر فرق دارند قریب المخرجند (یعنی محل تولید صدای آنها در داخل دهان، دو جای مختلف است). مثلاً بین زحمت و رحمت جناس لاحق است، زیرا صامت نخستین آنها كه از نظر نقطه با هم فرق دارند بعید المخرجند.
و ز آنجا رخت بربستند حالی |
زگل ها سبزه را كردند خالی |
(خسرو و شیرین نظامی) |
پیداست كه ذهن به اختلاف نقطه توجه نخواهد كرد؛ بلكه آن چه توجه را جلب می كند هماهنگی بین این كلمات است. باری بدیع نیز مانند عروض و قافیه از علوم مسموعات و موسیقی است نه مكتوبات و نقاشی.
در بحث جناس مضارع و لاحق تكیه بر قریب المخرج بودن یا نبودن صامت های نخستین است، اما این بحث غالباً با بحث نقطه دار بودن حروف در هم می آمیزد.
در كتب سنتی گفته اند كه اگر بین دو كلمه فقط اختلاف نقطه باشد مثل : خط/ حظ، بساط/ نشاط، پیكر/ بتگر (اختلاف نقطه در حروف اول و دوم) یا: بتاختم/ بباختم (حرف دوم)، یا: بار/ باز (حرف آخر) یا: درست / درشت (حرف سوم ) به آنها جناس خط یا جناس تصحیف و مصحّف گویند.
این موارد هم كه در آنها اختلاف در هیئت املایی دیده می شود غالباً جزو سجع متوازی هستند، یعنی ارزش هنری آنها در هماهنگ بودن آنهاست(حوزه مسموعات) نه در اختلاف نقطه (مكتوبات). هنگامی كه سعدی می گوید:
مرا بوسه جانا به تصحیف ده |
كه درویش را بوسه از توشه به |
خود به اختلاف نقطه در بین بوسه و توشه راهنمائی كرده است و گرنه ذهن فقط هماهنگی بین بوسه و توشه را درمی یابد.
این گونه مسائل از آنجا پیدا شده كه در رسم الخط قدیم بسیاری از حروف از قبیل ب، پ، ج، چ، س، ش … را از نظر نقطه یكسان می نوشتند و خواننده از روی قرائن، حروف بی نقطه یا كم نقطه را باز می خواند. امروزه كه مساله تصحیف منتفی است و اشتباه در همجنس پنداری حروف و كلمات از نظر نقطه پیش نمی آید، این اسم های متعدد نیز بی مورد به نظر می رسد و بهتر است این مثال ها را سجع متوازی و سجع متوازن بخوانیم.
تبصره 5: اگر دو سجع متوازی در جمله ای در كنار هم قرار گیرند صنعت ازدواج به وجود می آید:
اگر رفیق ِ شفیقی درست پیمان باش |
(حافظ) |
به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق |
(سعدی) |
شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز |
نظر به روی تو كوری چشم اعدا را |
(سعدی) |